نارنج |
April 27, 2006
● هر بار که بارون میاد
........................................................................................این علفها قد می کشند هربار که بعدش آفتاب در میاد... همه چیز با همین سرعت باورنکردنی سبز میشه قد می کشه شاید مال انتظار دور و دراز فرصت سبز شدن باشه هر بار که بارون میاد دلم تنگ میشه و اینهمه سبز شدن رو دوست ندارم هربار که بعدش آفتاب در میاد... شاید مال انتظاری باشه که باید همین بهار سر برسه دوست ندارم تابستون از راه بیاد قبل از اینکه اون از راه رسیده باشه. April 11, 2006
●
........................................................................................The man who said "I'd rather be lucky than good" saw deeply into life. People are often afraid to realize how much of an impact luck plays. There are moments in a tennis match where the ball hits the top of the net, and for a split second, remains in mid-air. With a litte luck, the ball goes over, and you win. Or maybe it doesn't, and you lose بعد تا چهار صبح در کافه های مختلف از این فیلم حرف می زنیم. به نظر همه داستان فیلم خیلی غیرواقعی است. و من که اصرار می کنم احتمال هیچ حادثه ای در زندگی غیرواقعی نیست. ضمن باور اینکه همه چیز می تواند همیشه جور دیگری باشد. درست مثل یک توپ که مماس با تور رد می شود ... یا نمی شود. ـ فرو می روم در دنیای خودم ـ که اگر دستم را یک ذره بیشتر کشیده بودم توپ رد شده بود. که اگر یک ثانیه زودتر به توپ ضربه زده بودم. که اگر هر کار دیگری کرده بودم جای اینکه چشمهایم را ببندم و هوا را بو بکشم. ـ باز می آیم بیرون و باز فرو می روم ـ April 05, 2006
● دنیای بیست سال پیش را وحشت برداشته و ما غرقیم در وحشت خودمان.
........................................................................................حالا بازعکسها و خبرها ... آن سال چقدر گم بوده وحشت ما در دنیا. و دنیا چقدر گم می شد در وحشت آژیر خطر و پناهگاه و بمباران بهمن ماه بیست سال قبل ما. چرنوبیل : 1986 |