نارنج


June 29, 2006

رویاهای شب تابستان زود تارومار می شوند

چوب رهبر فرود می آید
و آواز دسته جمعی پرنده ها
که باورکردنی نیست ولی هرگز قضا نمی شود
حتی پس باران

این فصل که می رسد خواب من هشیارتر است از بیداری هایم

تو رد می شوی

پرنده ها مچ ات را می گیرند
زیر قولت زده ای باز ...


........................................................................................

June 22, 2006

بهار، تابستان، پائیز، زمستان و بهار ...
تابستان؟


........................................................................................

June 08, 2006

دیدی دنیامو؟ نزدیکترین تپه ها و باریکترین پسکوچه ها و قشنگترین پنجره ها و پرصداترین پرنده ها وبی پدرمادرترین سربالایی ها و سردترین شبهای تابستون و بیعارترین آسمون وبهترین دوستها و گس ترین شراب دنیا رو ... و تنها مغازه ای تو دنیا که دوچرخه و چرخ خیاطی رو کنار هم می فروشه؟!

دیدی کافه کم نیاوردیم برای حرفهامون؟


........................................................................................


counter create hit